من متولد مهر ماه 1297 هستم يعني دو سال زودتر از رضا شاه چون او سال 99 آمد. در مدرسه ابتدايي اتحاديه كه در خيابان ري قرار داشت تحصيل كردم.در مهرماه 1309 وارد دبستان علميه شدم. تا كلاس پنجم دبستان علميه بودم. بعد از كلاس ششم به دارالفنون رفتم و در سال 1316 ديپلم خود را از دارالفنون گرفتم. در آن زمان كنكور نبود و پرس و جو كردم ما را راهنمايي كردند به هنرسراي عالي(مدرسه سابق ايران و آلمان) سه سال در رشته برق و ماشين تحصيل كردم و در خرداد 1319 از آنجا مهندس شدم. آن دستگاه جزو وزارت پيشه و هنر آن زمان بود و طبق مصوبه دولت فارغ التحصيلان آنجا غير از وزارت پيشه و هنر جاي ديگر نمي توانستند كار كنند. به كار گزيني آنجا رفتم. رئيس كارگزيني گفت ما در روغن كشي بندرعباس به يك مهندس نياز داريم. من به علت شرايط خانوادگي قبول نكردم و پس از 6 ماه تفحص بالاخره در سال 1319 مدير آزمايشگاه فيزيك و معلم فيزيك همان هنرسراي عالي شدم. در هنرسراي عالي مراحل مختلف را گذراندم و بالاخره در سال 1323 رئيس هنرستان تهران شدم. اين هنرستان 1500 محصل داشت و از آن شاگردان دو تا 3 نفر را بيشتر نمي بينم كه يكي از آنها عزت اله انتظامي است. در هنرسراي عالي تا مقام سرپرستي و معاونت هم پيشرفت كردم.
هنرسراي عالي پائين خيابان قوام السلطنه بود كه الان هم هنرستان آنجا است. هنرسراي عالي را آلمان ها در سال 1307 تاسيس كردند. هنرسراي عالي بعدها به دانشگاه علم صنعت كنوني تبديل شد كه اين دانشگاه اخيراَِ هفتادمين سال خود را جشن گرفت.
در سال 1332 بالاخره اجازه گرفتم كه به دعوت يونسكو به اروپا بروم و چمدان را بستم و به اروپا رفتم. برنامه من از بلژيك شروع شد. بعد دانمارك، بعد سوئد، بعد هلند بعد آلمان، بعد فرانسه و بعد انگليس.
- آنجا چكار مي كرديد؟
من قرار بود در مدارس فني و حرفه اي آنجا مطالعه كنم و برگردم و برنامه هاي آموزشي آنها را استفاده كنم.
- چه زبان هاي خارجي را استفاده مي كرديد؟
از فرانسه مي توانستم استفاده كنم و آلماني را هم كمي بلد بودم. بعضي جا ها با مترجم بودم. برنامه من برنامه 9 ماهه بود. برنامه را به يك سال و دو ماه كشاندم. در اوايل سال 1334 از اروپا برگشتم. بعد من را به عنوان مشاور وزير فرهنگ منصوب كردند. بعد از سازمان برنامه من را به كار دعوت كردند و به آنجا رفتم. در اين سازمان شدم مدير امور اجتماعي در شاخه امور فرهنگي و دانشگاه ها. بعداَ در سال 1337 به سمت مدير كل بازرگاني وزارت اقتصاد و بازرگاني با وزارت حسنعلي منصور منصوب شدم. در سال 1339 به درخواست شريف امامي نخست وزير به ذوب آهن رفتم و تا 1340 مدير كل ذوب آهن بودم. بعد از آن شدم معاون وزير در امور ذوب آهن. بعد از تشكيل كميسيون انرژي اتمي من عضو اين كميسيون و دبير آن شدم. يك سال در اين سمت بودم. سفير اتريش نامه اي نوشت به وزارت خارجه كه ما عضو شوراي انرژي اتمي شديم و ما فردي فعالي را ميخواهيم. بالاخره قرار شد به عنوان نماينده ايران به آژانس بين المللي اتمي بروم. من پنج سال و نيم به عنوان نماينده در اتريش بودم.
- چه شد كه در دانشگاه مشغول به كار شديد؟
چند ماهي بيكار بودم تا آنكه دوست عزيرمان دكتر نيايش كه در دانشگاه آريامهر بود از من دعوت كرد كه به درخواست پروفسور رضا به دانشگاه بروم. در سال 1347 شدم معاون اداري مالي دانشگاه و همزمان عضو و منشي هيئت امناي دانشگاه و خزانه دار دانشگاه هم بودم. تا سال 1358 در دانشگاه بودم و در اوايل سال 1358 در زمان رياست دكتر رنجبر بازنشسته شدم. بعد از بازنشستگي در سازمان امور اداري و استخدامي به عنوان معاون دبير كل كه مهندس مصطفي كتيرايي از شاگردان من بود مشغول بكار شدم.
- از وقايع دانشگاه بگوئيد؟
كار خود را با پرفسور رضا شروع كردم و پس از انتصاب وي به سمت رئيس دانشگاه تهران و انتصاب دكتر امين به سمت رئيس دانشگاه با دكتر امين همكاري بسيار نزديك يداشتم و دكتر امين مدير بسيار توانمند، قابل و بسيار با لياقت بود.
